عاشقانه های ایرج

امشب انگار قرص ها هم آلزایمر گرفتن ... لعنتی ها یادشون رفته که خواب آورن نه یاد آور ...

عاشقانه های ایرج

امشب انگار قرص ها هم آلزایمر گرفتن ... لعنتی ها یادشون رفته که خواب آورن نه یاد آور ...

بیادش...






وقتی ازم پرسید...


 اگه بفهمی من با یکی دیگم جیکار میکنی؟؟


ناراحت شدمو جوابشو ندادم...


 گفت فهمیدم...


ولی نفهمیده بود...


ولی الان میگم...


خودمو آتیش میزنم تا نبینم...


دستایی رو که نگرفته بودم نو دستای یکی دیگس...


آهای اونی که دستاشو گرفتی...


 اگه میدونسی...


 من برا اون لحظه که میخواسم دستاشو بگیرم چه نقشه هایی کشیده بودم ...


حتی بهش نگاه نمیکردی 












خیانت...



چـرا سـاکـت نـمـی شـوی؟

صـدای نـفـس هـایـت . . . در آغـوش ِ او

از ایـن راه ِ دور هـم آزارم مـی دهـد !!!

لــعــنــتــی . . . آرامـتـر نـفـس نـفـس بـزن !




a5wsqt7zt3iws9xaycy.jpg

او رفت...



"او"رفتو ماندم در قفس


یارب به فریادم برس...


شد سرنوشتم عاقبت ،بازیچه دست هوس...


امشب که مستم،مست مست 


داغی نهادم پشت دست...


تانقش نابودی کشم برآنچه بودوآنچه هست...


صحرا به صحرا...


کو به کو...


هرجاگذرکردی بگو...


پایان "عشق" بیگانگیست


"عاشق"شدن دیوانگیست